رژ لب قرمز

ساخت وبلاگ
وسط حیاط وسط سرما ایستاده بودم.کلاه سویشرت را انداخته بودم روی سرم.به آسمان نگاه می کردم.وقتی بچه بودم کتابهای ستاره شناسیه بابا را میدیدم.گاهی حتی می رفتیم روی پشت بام  و بابا تلسکوپش را می آورد و می گفت این فلان ستاره است.یا مثلا این چندتا کنار هم نامشان این است.فکر کنم تنها وجه اشتراک من و بابا آسمان و ستاره بود.دستهایش را می برد بالا و انگشت اشاره اش را تکان می داد بین سیاهی و نقطه های نورانی را با اسم نشانم می داد.و حالا من هر وقت در حیاط باشم یا خیابان یا هر جایی شب که باشد همیشه سرم به سمت آسمان است.سریع ستاره ها را پیدا می کنم. آن شب هم مست طور ایستاده بودم که او امد پشت سرم.گفت چی برا رژ لب قرمز...ادامه مطلب
ما را در سایت رژ لب قرمز دنبال می کنید

برچسب : ماندن,جایز,نیستبرو, نویسنده : red-lip1o بازدید : 198 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:56

صدام کردی.توی تلگرام.خواستی که حرف بزنیم.رفتم تو بالکن و ازونجا بهت زنگ زدم.یکهو با بغض گفتی حالم خرابه.تولدت بود تازه دیروز.گفتی خیلی خرابم و بغضت شکست.باورم نمی شد.باورم نمی شد این تویی.گرچه می دونستم روزی به اینجا می رسی.البته نه اینطوری.تا اینکه یکهو وقتی پرسیدم چرا چیزیو بین حرفات گفتی که قلبم ایستاد.و همونجا اگر ذره ای هم برام وجود داشتی دیگه همون یک ذره هم از بین رفت.باهات نیم ساعتی حرف زدم و تو گوش دادی.گفتی حرف بزن.گفتی فقط حرف بزن هزار بار حتی تکرار کن.ته دلم می خواست زودتر گوشیو قطع کنم و هرگز نه ببینمت نه صداتو بشنوم.حرفامو زدم.تو کمی آروم تر شدی.مثل همیشه.بعد همینطور رو زمین نشستم رژ لب قرمز...ادامه مطلب
ما را در سایت رژ لب قرمز دنبال می کنید

برچسب : بیخیال,عنوان, نویسنده : red-lip1o بازدید : 129 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:56

بعد از یک مدت تنهایی بعد از اینکه بدن معتادت که درگیر گذشته و رابطه بوده است پاک می شود و آرام آرام تنهایی را باور می کنی و صبح خروس خوان که بیدار می شوی یاد میگیری گوشی موبایلت را به انتظار یک صبح بخیر نگاه نکنی و شب هم یادت برود اصلا موبایل را بگذاری بالای سرت و منتظر شب بخیر دیگری نباشی.کم کم هی یکی درونت می گوید دوستت دارم.دوستت دارمی که مال هیچ کسی نیست فقط درونت می لولد و دلش می خواهد از دلت بیاید بیرون و برسد به دهانت و از دهانت پرتاب شود بیرون و برود در دل دیگری بنشیند.اما کسی نیست و تو هی نا خود آگاه در دلت می گویی دوستت دارم.به هیچ کس می گویی دوستت دارم.تا نمیری.تا زنده بمانی.بعد هی رژ لب قرمز...ادامه مطلب
ما را در سایت رژ لب قرمز دنبال می کنید

برچسب : باردارم, نویسنده : red-lip1o بازدید : 141 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:56

بهش میگن شک.بهش می گن بیماری.من به این بیماری دچارم.من به چیزی اعتماد ندارم.من به آدما اعتماد ندارم.من به سایه خودم هم شک دارم.من فکر می کنم اگر حواسم به سایم نباشه حتما یواشکی از پشت بهم خیانت می کنه.بعد نمی تونم دوست داشتن آدما رو باور کنم.عشقشون.محبتشون.نمی تونم باور کنم.و ازون سمت می خوام تلاش کنم که نشون ندم بیمارم.نشون ندم که اعتمادی ندارم بهشون و از درون خودمو دارم گاز می زنم و خرت خرت خودمو می خورم.و هی یک گوشه میشینم و نگاه می کنم که آدما دارن از من می رن.و من دارم از آدمها میرم بیرون.این بغض لعنتی کاش یه روز بشکنه و من به اندازه ده سالی که زجر کشیدم اشک بریزم.کاش بشکنه و یهو بعد از گ رژ لب قرمز...ادامه مطلب
ما را در سایت رژ لب قرمز دنبال می کنید

برچسب : خرت,خرت,خودم,گاز,زدم,تمام,شدم, نویسنده : red-lip1o بازدید : 87 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:56

یکبار ناگهانی به چشمهایم نگاه کرد و گفت نکند بروی با دیگری؟با کسی نروی خوب؟بعد گفت دراز بکش و چشمهایت را ببند من همین جا هستم تا بخوابی.و من چشمهایم را با ترس و لرز بستم.و او برایم یک موزیک که یادم نمی آید از که بود گذاشت.چشمهایم کم کم آرام شد.به اندازه دو دقیقه انگار خوابم بردو دو دقیقه ای که که برایم حکم صد ساعت داشت.چشمهایم یکهو باز شد و دیدم نبود.دروغ گفته بود.اینکه می ماند تا خوابم ببرد.دو دقیقه هم صبر نکرده بود.رفته بود اتاق پخش و پلا را جمع و جور کند.گفت ببخشید.من همانجا لبخند زدم.ولی در دلم گفتم تو ماندنی نیستی.و حالا که چشمهایم را باز کردم و دروغ هایت دانه به دانه رو شد و خودت فهمیدی رژ لب قرمز...ادامه مطلب
ما را در سایت رژ لب قرمز دنبال می کنید

برچسب : کلید,رابطه,گاهی, نویسنده : red-lip1o بازدید : 96 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:56

روز اول عید نیم ساعت قبل از تحویل سال نو مامان و بابا دعواشون شد.و مامان یکهو از خونه رفت بیرون.همه ی خونه ها جشن و سرور بود و ما اینجوری به استقبال عید رفتیم.به هر طریقی بود بابا مامانو برگردوند خونه و ما با چشمهای گریون عکس انداختیم و گفتم یعنی امسال قراراه چی بشه؟روز سی فروردین تولدم شوک شدم و مچ دوست پسرمو با یک دختر دیگه گرفتم.و بعد از اون مشکل کمر مامان شروع شد.بعد بابا بزرگ فوت شد.و حالا که سال داره تموم می شه و همه دنبال خونه تکونی هستن ما مدارک مامانو برای عمل آماده می کنیم.امشب بغض گلومو گرفته.یکشنبه یا دوشنبه قرار به جراحیه.دلم شدیدا گرفته.و نمی تونم با کسی در  موردش حرف بزنم.من لعن رژ لب قرمز...ادامه مطلب
ما را در سایت رژ لب قرمز دنبال می کنید

برچسب : تموم,سال,لعنتی, نویسنده : red-lip1o بازدید : 111 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:56

شب مامانو عمل کرده بودن.11 شب از اتاق آوردنش بیرون.تا صبح بیدار بودم.تمام اون روزها گذشت.ولی من هیچ وقت فرداشو که تنهایی به این و اون زنگ می زدم برای کاری یادم نمی ره.اونقدری که شارژ گوشیم تموم شد.فقط خودمو رسوندم به یک کافه.دوشب نخوابیده بودم.با بغض یه صاحب کافه گفتم میشه شارژ کنم.بدون هیچ حرفی گفت برات دمنوش گل گاو زبون بیارم؟گوشیمو زد به شارژ.اومدم سیگار بکشم دیدم تموم شده.اشکم درومده بود.دمنوشو گذاشت رو میز با یک لیوان آب.بعد رفت یک پاکت سیگار خرید یکیشو روشن کرد داد دستم یکیم واسه خودش روشن کرد.هیچی نگفت.دقیقا هیچی نگفت.و من هم دقیقا جایی نداشتم برم.حالم از خودم به هم می خورد.حالم داشت از رژ لب قرمز...ادامه مطلب
ما را در سایت رژ لب قرمز دنبال می کنید

برچسب : نشود,فاش, نویسنده : red-lip1o بازدید : 66 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:56

از همون روز پریودی که نقط رو گذاشتم انتهای رابطه خبری ازت نداشتم.دو هفته بعدش زنگ زدی.ایمو کردی.گفتی دلم برات تنگ شده بود.طوری حرف می زدی که انگار اتفاقی نیفتاده.هی می گفتی حرف بزن.و تو داشتی راه می رفتی.عین همیشه که نمی تونی بشینی.هنوز صدای دمپایی های رو فرشیت تو سرمه.گفتی من که با تو مشکلی نداشتم.چیزی نگفتم.دوربینو بردی کنار پنجره.گفتی ببین آسمونو.اون پنجره جای همیشگی من بود.عادت داشتم ظرفا رو که بشورم خیره شم به بیرون.یا همونجا سیگار می کشیدم و به کبوترایی که براشون هر روز صبح غذا میریختی پشت پنجره نگاه می کردم.دلم تنگ شده بود.برای همه چیز.اما چیزی نگفتم.باید می رفتم سر کار.گفتی با هم در تماسیم دیگه ؟چیزی نگفتم.رفتم.شبش گفتم دلم برات تنگ شده.می خواستم زنگ بزنم.اما نمی تونم.نتونستم.می دونم دیگه چیزی مثل سابق نمی شه.و تو گفتی منم برات دلتنگم.برای تمام حرف زدنامون.برای اینکه می نشستی و کارامو گوش می دادی و نظر می دادی. گفتی من برات یک دوست خوب بودم.نه کمتر نه بیشتر.خندم گرفت.تو هنوزم با اینکه رفته بودم می ترسیدی.و باعث شدی بیشتر مطمین شم.امشب هم باز ایمو کردی.ریشت درومده.بازم وزن از دس رژ لب قرمز...ادامه مطلب
ما را در سایت رژ لب قرمز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : red-lip1o بازدید : 132 تاريخ : سه شنبه 16 آذر 1395 ساعت: 8:15

خوب نمی دونم چند نفر آهنگ این وبلاگ یادشونه.یه سری مشکلات تو تنظیمات بلاگفا پیش اومد و آهنگم محو شد.اون قدیما خیلیا ازم لینک می خواستن منم می گفتم نه.خودخواه بودم.هنوزم سرش غیرت دارم.اما اونقدر شماها به یادم بودین و همراه که منم می خوام بهتون این آهنگو هدیه بدم.شاید چند سال دیگه وقتی آهنگ پلی شد بگین بلانش...رژلب قرمز...همین برام کافیه   http://s8.picofile.com/file/8274842000/132D5F_1.mp3.html   رژ لب قرمز...ادامه مطلب
ما را در سایت رژ لب قرمز دنبال می کنید

برچسب : موزیک وبلاگ,موزیک وبلاگ بلاگفا,موزيك وبلاگ, نویسنده : red-lip1o بازدید : 130 تاريخ : سه شنبه 16 آذر 1395 ساعت: 8:15

مگه میشه فراموش کنم؟اصلا مگه میشه صداتو فراموش کرد؟بهترین صدایی که تو زندگیم شنیدم؟مگه میشه چشمهایی که با نور با رنگ لباس هی رنگشون عوض می شد رو فراموش کرد؟یا اون اداهای مسخره و احمقانه که آخر شب برام در میوردی و من اونقدر می خندیدم که اشکم در میومد؟بخوام هم نمی تونم فراموش کنم.اصلا نمیشه.مگه می تونی روزی که جفتمون پرت شدیم وسط دریا و تو غش غش می خندیدی و می گفتی زندگی اینه و من فکر می کردم زندگیم همونجا واسه همیشه تموم شده و برای چند ثانیه حس کردم مرگ زیاد هم ترسناک نیست رو فراموش کنم.اون رقصیدنامون ،مست کردنامون،سیگار کشیدنامون بغض کردنامون،آخر شب رژ لب قرمز...ادامه مطلب
ما را در سایت رژ لب قرمز دنبال می کنید

برچسب : یادم تورا فراموش,يادم تورا فراموش,یادم تورا فراموش یعنی چه,رمان یادم تورا فراموش,یادم تو را فراموش 98ia,یادم تو را فراموش نکرد,یادم تو را فراموش نودهشتیا,دانلود آهنگ یادم تو را فراموش از آیدین,شعر یادم تورا فراموش,معنی یادم تورا فراموش, نویسنده : red-lip1o بازدید : 161 تاريخ : دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت: 11:21